بوتیمار گونه بودن!

بوتیمار گونه بودن!

بوتیمار یا غمخورک پرنده است کوچک که از ترس تمام شدن آب های دریا و رودخانه، در کنار آن می‌نشیند و آب نمی‌خورد تا مبادا آب آن تمام شود. برخی از منابع نیز دلیل آب نخوردن او را این‌گونه تفسیر میکنند که این پرنده منتظر می‌ماند تا رودخانه یا دریای مقابلش بزرگ و بزرگ‌تر شود و به یقین برسد که آب آن هرگز تمام نخواهد شد، آنگاه خود را سیراب کند. گاهی اوقات نیز کار تا آنجایی پیش می‌رود که این پرنده، از تشنگی بسیار در کنار رود و دریا هلاک می‌شود.

رفتار بوتیمارگونه چیست؟

رفتار بوتیمارگونه به شرایطی گفته می‌شود که ما امکانات و فرصت های پیش رو را نادیده می‌گیریم در کنجی غمبرک میزنیم و هیچ قدمی برای استفاده و لذت از آنچه در مقابلمان عیان است برنمیداریم. همچنین گاهی از آنچه به عنوان سرمایه و دارایی روی هم انبار کرده‌ایم کمترین بهره‌ای نمی‌بریم و تنها به فکر کم نشدن آن هستیم. مانند بوتیماری که پیش رویش تلّی از آب بر روی هم است اما خود را از لذت نوشیدن آبی گوارا محروم می‌کند. در کتاب افسون انرژی مفصل تر در مورد رفتار بوتیمارگونه صحبت کرده‌ام.
انسان امروزی بیشتر از پیشینیان‌اش رفتار بوتیمارگونه دارد. چرا که پیشرفت علم و دانش و همچنین مصرف‌گرایی بیشتر، فرصت های بیشتری را همچون رودخانه هایی سرشار در مقابل او پدید میآورد. در واقع اگر فرصت های پیش روی هر فرد را همچون رودخانه‌ای تصور کنیم، انسان امروزی در کنار این فرصت ها زانوی غم بغل می‌گیرد و از ترس اینکه مبادا شکست بخورد و فرصت تمام شود، هیچ کاری انجام نمی‌دهد. انسان امروزی تا جایی پیش می‌رود که در انبوهی از رفاهیات غرق شده است، اما نسبت به اندوختن مال و سرمایه اش حرص می‌ورزد.
یکبار دیگر به انبار خانه‌تان نگاه بیندازید! چه می‌بینید؟ خروار خروار کتاب خوانده و نخوانده، میز کار قدیمی تان، گیتاری که چند سالی است آن را کنار گذاشته اید، دوچرخه 10 سالگی‌تان وکلی خرت و پرت دیگر که طبق قاعده ی هرچیز که خوار آید، روزی به کار آید دور خودتان جمع کرده اید! من تاکنون کمتر دیده ام که کسی از آنچه در انبارش جمع کرده است بهره‌ی درستی ببرد. اغلب اوقات این وسائل آنقدر در انبار می‌مانند تا پوسیده و خراب شوند. نهایتا نیز با بهایی بسیار ناچیز آنها را به عنوان ضایعات به یک دوره گرد می‌فروشید. آیا شما روز اولی که این وسائل را در انبار می‌گذاشتید به این لحظه فکر کرده بودید؟ بهتر نبود که همان موقع آنها را به کسی که نیاز دارد واگذار کنید؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *